در انتظار فرشته های دیگر

شکرت خدا

1392/12/4 10:24
نویسنده : مامان
200 بازدید
اشتراک گذاری

اون موقع که باردار نبودم، خبر حاملگی خواهرشوهر و جاریم چندان خوشحالم نکرد.

وقتی باردار شدم زنداداشم کنارم بود که تست گرفتم. آزمایش خون هم دادم. احساس می کردم خوشحالی اون خیلی بیشتر از منه! اونقدر محکم بغلم کرده بود که دلم می خواست برای همیشه همینطور باشه.

می گفت وقتی خبر حاملگی کسی رو می شنوه می فهمه هنوز زندگی هست! خدا هست و یه جای دیگه قلبی برای تپیدن!

امروز که خبر حاملگی خودش رو بهم داد دلم می خواس کنارش بودم و سفت بغلش می کردم. حیف که دورم. خیلی دور.

امروز که پشت تلفن گوله گوله اشک می ریختم فهمیدم هنوز آدمهایی هستند که اونقدر دوسشون دارم که از خوشحالی شون خوشحال می شم و با غصه هاشون غصه می خورم.

یاسین بهم می گفت مامان چرا غصه می خوری؟ من غصه ت دادم؟ گفتم نه مامانی. گفت بابا غصه ت داده؟ گفتم نه عزیزم. خیلی خوشحالم.

می گفت پس چرا اشکات داره میاد مامانی؟

اما اشکام میاد. دست خودم نیست. خدا می خواد همش برامون قدرت نمایی کنه انگار. وقتی سالها منتظریم نمی ده و وقتی دقیقا منتظر نیستیم میاد. در حالی که انتظار نداریم.

هم من و هم زنداداش گلم تو شرایطی باردار شدیم که انتظارشو نداشتیم. یعنی تو ماهی که امیدی نبود بهش.

یعنی خدا با استفاده از این تکنولوژی ها مخالفه؟ یا می خواد بگه اینا هیچند! و خواست منه که مهمه! یا خواست شما شاید. نه؟

اینکه واقعا بخوایم و حاضر نباشیم حرامی را حلال کنیم برای رسیدن به خواستمون. وقتی خوب امتحانمون رو پس دادیم همچین همه چی رو کنار هم می چینه که دهنت وا می مونه!

خدایا شکرت به خاطر همه چی ازت ممنونم.

این عمه جدید یه مزه دیگه می ده!

خدایا شکرت.  مطمئنم از بارداری خودم اینقدر خوشحال نبودم که از بارداری زنداداشم خوشحالم.

چه حیف که ازش دورم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ایمان جون
4 اسفند 92 10:43
مبارک باشه عزیزم , ایشالا به سلامتی کوچولوت به دنیا بیاد وضعیتمون شبیه همه , اگه دوست داشتی بهم سر بزن تا با هم دوست بشیم
پرتو
4 اسفند 92 12:33
تبریک میگم عزیزم انشاالله باردای خوب و راحتی داشته باشن ، واقعا مهم خواست خداست و بس ، جز خودش هیچ کاری از دکتر جماعت ساخته نیست و امید به پروردگار مهربون که به زودی همه منتظران نینی دامنشون سبز شه الهی آمین
مامان
پاسخ
انشالله بانو. عزیزم من نمی تونم تو وبلاگت پیام بزارم از وقتی نشانه عوض شده دیگه نمی تونم چیزی رو انتخاب کنم. نمی دونم بقیه چطور پیام می زارن برات. انشالله زود زود بیام تو وبلاگت و ببینم شما خبر بارداریت رو زدی! انوقت برات یه جیغ بلند میزنم.
همشهري
20 فروردین 93 7:33
خدارو شكر بالاخره انتظارتون به پايان رسيد من هم چند ماهه برا بچه دوم اقدام كردم اما هنوز خيري نشده به نظرتون كدوم دكتر برم بهتره؟آخه من هم همشهري تونم برا همين ازتون پرسيدم
مامان
پاسخ
نمی دونم بانو. اطرافیان من از دکتر زنگویی خیلی راضی ان. من پیش دکتر سیف الدین می رم اما این روز ا کلا رو اعصابمه و فکر می کنم اصلا خوب رسیدگی نمی کنه. سونو ان تی دیر فرستاد منو. قرص آهن رو تو هفته هفده برام شروع کرد و ... خلاصه کلی شاکی ام ازش. دکتر خوب پیدا کردی به منم بگو. می خوام دکترم رو عوض کنم.